جدول جو
جدول جو

معنی تسکین کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تسکین کردن(نَ شَ دَ / نَ دَ)
آرام کردن و از حالت هیجان چیزی را انداختن. (ناظم الاطباء) :
بزن نشتر ز چشم مست بر شریان تاک دل
به این شربت مگر تسکین توان کردن تب ما را.
خان واضح (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ فَ شُ دَ)
تمکین دادن. مدح. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، وقع گذاشتن. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
از بس مکان که داده و تمکین که کرده اند
خشنودم از کیای ری و، ازکیای ری.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 454).
دگر روز آمدش پویان به درگاه
ببوی آنکه تمکینش کند شاه.
سعدی.
، فرمان بردن. اطاعت کردن. (فرهنگ فارسی معین) :
یارت نکند بمهر تمکین ای دل
او نیست حریف مهره برچین ای دل
از یار سخن مگوی چندین ای دل
خیز از سرش و خموش بنشین ای دل.
خاقانی.
سختی ایام باشد بر تنک عقلان گران
کی کند دیوانۀ سرشار تمکین سنگ را.
صائب (از آنندراج).
کوهسارم صرفه نتوان برد درافغان زمن
می کند تمکین خود هرکس کند تمکین مرا.
صائب (ایضاً).
، قبول کردن. رخصت دادن. پذیرفتن: اما این شغل را شرایط است اگر بنده آن شرایط درخواهد تمام و خداوند تمکین کند همه این خدمتکاران بر من بیرون آیند و دشمن من شوند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 147)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تزیین کردن
تصویر تزیین کردن
زیور کردن زینت دادن زیور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تامین کردن
تصویر تامین کردن
توقیف کردن مال بدهکار در مقابل طلب بستانکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توهین کردن
تصویر توهین کردن
ویزاستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکفین کردن
تصویر تکفین کردن
کفن کردن مرده کفن پوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
در دهان نهادن مطلبی را زبانی گفتن، شخصی را وادار بگفتن زبانی گفتن، اصول ومبانی مذهبی را بمیت هنگام دفن القا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمرین کردن
تصویر تمرین کردن
مروسیدن ورزیدن عادت کردن ورزیدن مشتق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعیین کردن
تصویر تعیین کردن
کسی را بکاری نصب کردن برگماشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفکیک کردن
تصویر تفکیک کردن
جداکردن از هم گشودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفتین کردن
تصویر تفتین کردن
آشوب کردن دو بهم زدن: (در میان دوستان تفتین کند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلیم کردن
تصویر تسلیم کردن
وا گذار کردن سپردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمکین کردن
تصویر تمکین کردن
فرمان بردن اطاعت کردن، قبول کردن پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسهیل کردن
تصویر تسهیل کردن
آسان کردن سهل ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسویه کردن
تصویر تسویه کردن
برابر کردن مساوی ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسبیح کردن
تصویر تسبیح کردن
بپاکی یاد کردن خدای را، سبحان الله گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
ثابت و استوار کردن، حکم دادن، عهد کردن پیمان کردن، مهر کردن قباله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسخیر کردن
تصویر تسخیر کردن
رام کردن مطیع کردن، مقهور کردن، بدست آوردن تصرف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسطیح کردن
تصویر تسطیح کردن
هموار کردن (زمین و غیره) پهن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسعیر کردن
تصویر تسعیر کردن
نرخ گذاشتن تعیین بها کردن، تبدیل کردن پول کشوری بپول کشور دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسکین دادن
تصویر تسکین دادن
آرام کردن آرام بخشسیدن، تسلی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشکیل کردن
تصویر تشکیل کردن
تشکیل دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکیب کردن
تصویر ترکیب کردن
آمیختن تروماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحسین کردن
تصویر تحسین کردن
آفرین گفتن، احسنت گوئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعیین کردن
تصویر تعیین کردن
گماردن، گماشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحسین کردن
تصویر تحسین کردن
نکوداشتن، بنیک داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تامین کردن
تصویر تامین کردن
برآورده کردن، برآوردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تدوین کردن
تصویر تدوین کردن
Compile
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحکیم کردن
تصویر تحکیم کردن
Entrench
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحسین کردن
تصویر تحسین کردن
Admire, Adulate, Commend, Rave
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعیین کردن
تصویر تعیین کردن
Determine, Stipulate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تامین کردن
تصویر تامین کردن
Cater, Furnish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تاکید کردن
تصویر تاکید کردن
Stress, Accent, Accentuate, Emphasize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تسهیل کردن
تصویر تسهیل کردن
Accommodate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تسلیم کردن
تصویر تسلیم کردن
Surrender, Concede, Subdue
دیکشنری فارسی به انگلیسی